جمالی ها
از قربانیان محیط ناامن کار

جمالی ها کارگران پیمانکاری شرکت آرمان انرژی در عسلویه بودند. غلام جمالی، مسلم جمالی و صالح جمالی. این کارگران فامیل و سند بلاست کار بودند. 7 ماه پیش بود که جمالی ها در محیط کار قربانی شدند. اینبار قرعه شمشیر صرفه جوئی سرمایه در تامین ایمنی محیط کار بنام جمالی ها درآمد.

در این "حادثه" غلام جمالی جان باخت. مسلم جمالی و صالح جمالی از ناحیه فک و دست و پا شدیدا مصدوم شدند. در اینکه مقصر این فاجعه تماما کارفرما و شرکت پیمانکار بوده و کمترین وسائل ایمنی برای کار با سند بلاست وجود نداشته است تردیدی نبود. با اینحال دادگاه این واقعه تلخ طی این 7 ماه و تا هفته پیش ادامه داشت. نهایتا خانواده جمالی 55 میلیون "دیه" گرفتند و مصدومین مقداری هزینه درمان. غلام جمالی بدنبال سانحه و بدلیل نبودن دستگاه ساکشن و خونریزی در ریه فوت کرد. منطقه عسلویه با این همه تجهیزات و پالایشگاه و شرکت، یک دستگاه ساکشن نداشت که در چنین شرایطی بتوان استفاده کرد و کارگر مصدوم را صد کیلومتر آنطرف تر به بیمارستانی رساند که امکانات لازم را داشته باشد. اگر این وضع مراکز جدید و مهم صنعتی ایران است دیگر حساب صنایع قدیمی تر روشن است. مجموعه صنعتی ایران خودرو و یا صنایع نفت با سابقه طولانی نمونه های دیگراند. صنایع متوسط و کارگاههای کوچک که دیگر جای خود دارند.   

سرنوشت جمالی ها گوشه ای از سرنوشت روزمره طبقه کارگر در قصابخانه های موسوم به محیط  کار در ایران است. بانیان قتل غلام جمالی و نقص عضو مسلم و صالح جمالی و صدها و هزاران کارگر در گوشه گوشه ایران و جهان، سرمایه داران و دولتهایشان هستند. مفت خوران و استثمارگرانی که از قبل کار طبقه ما زیست انگلی دارند، قدرت و جلال و جبروت شان انعکاس وارونه قدرت طبقه ماست، به اعتبار کار طبقه ما و ثروتی که تولید کردیم "عالیجناب" و کسی شده اند، و گسترش سرمایه و سودشان نیز در گرو مایه گذاشتن از جان و زندگی طبقه ماست.

سرمایه داران علیرغم اردوی بردگی و جهنمی که در منطقه عسلویه راه انداخته اند هنوز راضی نیستند. هنوز در فکر ارزان تر کردن هزینه تولید و پروژه ها هستند. فقط در سال جاری، یعنی در هفت هشت ماه گذشته، حدود 20000 کارگر اخراج شدند. تقریبا همه این کارگران اخراجی کارگران پروژه ای بودند. بخشی از این نیروها را با استخدام فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد و با همان دستمزد 400 هزار تومان و کمتر جایگزین کردند.

اما هنوز این تمهیدات برای ارزان تمام کردن پروژه ها کفایت نکرده است. اوضاع اقتصادی حکومت اسلامی بدتر از اینهاست. بیشتر پروژه های عسلویه به نفس نفس افتاده است. یا تعطیل شدند و یا نیمه تعطیل اند و چشم انداز وخامت اوضاع و اخراجهای گسترده تر هر روز بیشتر میشود. این وضعیت البته ویژه عسلویه نیست، شرکت نفت هم همین وضعیت را دارد، ماشین سازیها و صنایع فولاد همینطور. در پالایشگاه نفت اصفهان هنوز نتوانسته اند پروژه اور- هال را که هر سال اواخر مهر آغاز میکنند حتی شروع کنند. کسری بودجه و تشدید بحران و فلج اقتصادی حکومت در مهمترین صنایع خود را بشدت بیشتری نشان میدهد. اولین نتیجه سیاست صرفه جوئی سرمایه داران و حکومت اسلامی شان به قتل رسیدن تعداد بیشتری از کارگران در قصابخانه های موسوم به "محیط کار" است.

برای تغییر اساسی این اوضاع طبقه کارگر باید متشکل شود و بعنوان پرچمدار آزادی جامعه بمیدان بیاید.  




مرگ بر جمهوری اسلامی !
آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری !
زنده باد جمهوری سوسیالیستی !

حزب اتحاد کمونیسم کارگری
9 آذر 1389 – 30 نوامبر 2010