سیاست حذف سوبسیدها و تجربه بولیوی

زنده باد کارگران بولیوی

مورالس یار غار احمدی نژاد و نوکر سرمایه همان سیاستی را در بولیوی پیش گرفت که جمهوری اسلامی توسط احمدی نژاد دنبال میکند. سیاست حذف سوبسیدها در بولیوی ابتدا با آزاد سازی قیمت سوخت شروع شد و بلافاصله قیمت سوخت هفتاد درصد بالا رفت. اگر جمهوری اسلامی و احمدی نژاد تعرض به سفره خالی طبقه کارگر را "هدفمند کردن یارانه ها" نام گداشته است، مورالس در بولیوی حذف یارانه سوخت را با این توجیه و بهانه پیش برد که "یارانه ها تنها به قاچاقچی ها خدمت میکند". مورالس در عین حال وعده داده بود که دستمزدها بیست درصد افزایش خواهد یافت و تغییری در قیمت آب و برق و تلفن ایجاد نخواهد شد.

اما کارگران بولیوی وقعی به این وعده های دولت نگذاشتند و وارد اعتصاب و اعتراض شدند. رانندگان و بخش حمل و نقل دست به اعتصاب زدند، نانوائیها وسیعا به اعتصاب پیوستند، مردم زحمتکش و کارگران بیکار که توان تحمل افزایش هزینه هفتاد درصدی سوخت را ندارند به خیابانها ریختند و به مراکز دولتی حمله کردند. سیاست حذف سوبسید سوخت به بحرانی سیاسی تبدیل شد و دولت به اصطلاح "چپ و ضد امپریالیست" مورالس مانند اسلافش ارتش و نیروی سرکوب را به خیابانها آورد و به مقابله با مردم و کارگران معترض پرداخت. دولت برای تخفیف بحران از نانوائیهای ارتش استفاده کرد تا اعتصاب کارگران نانوائی را به شکست بکشاند. با اینحال اعتصاب قدرتمند نانوائی ها سیاست دولت و ارتش سرکوبگرش را بی خاصیت کرد و مهمتر از آن طبقه کارگر بولیوی خود را برای اعتراض و اعتصاب و تظاهرات وسیع در سوم ژانویه آماده کرده بود. قدرت و ایستادگی طبقه کارگر کاخ سرمایه و حکومتش را به لرزه در آورد و چشم انداز تشدید بحران سیاسی و سقوط دولت را مقابل سرمایه داران قرار داد. دولت مورالس ناچار شد عقب نشینی کند، شکست را بپذیرد، و سیاست حذف سوبسیدها را کنار بگذارد. زنده باد کارگران بولیوی!

تجربه بولیوی از چند جنبه برای طبقه کارگر ایران باید مورد توجه قرار بگیرد:

اول، سیاست دولتهای سرمایه داری برای تهاجم به معیشت طبقه کارگر در همه جای دنیا یکسان است. مهم نیست اسم این دولت سرمایه اسلامی است یا "چپ و سوسیالیست و ملی" یا دمکراتیک و یا سلطنتی. سیاست واحد سرمایه نتیجه ماهیت ضد کارگری واحد سرمایه است. تهاجم به معیشت طبقه کارگر و ارزان تر تمام کردن زندگی طبقه کارگر، سیاست کلیه اقشار و جناح های سرمایه اعم از راست افراطی تا مرکز و چپ آنست.

دوم، کارگران بولیوی نشان دادند که گردن نگذاشتن به تعرض سرمایه و اعتراض متحد بسادگی میتواند سیاست ارتجاعی و ضد کارگری حذف سوبسیدها را به شکست بکشاند. کارگران و مردم زحمتکش در ایران باید از تجربه هم طبقه ایهایشان در بولیوی استفاده کنند و خود را برای تعرض به حکومت اسلامی و در گام اول شکست سیاست حذف سوبسیدها آماده کنند.    

سوم، سیاست انترناسیونالیستی کارگری و تقابل آگاهانه با سیاستهای ناسیونالیستی در این مبارزه برای پیشروی و پیروزی طبقه کارگر حیاتی است. مورالس و احمدی نژاد و روسای سرمایه داری غربی هر دوستی و دشمنی درون خانوادگی داشته باشند اما در تقابل با سیاست انقلابی و کمونیستی طبقه کارگر عمیقا متحد اند. در مقابل اتحاد مورالس و چاوز و احمدی نژاد و شرکا باید پرچم اتحاد طبقه کارگر در کشورهای مختلف و همسرنوشتی طبقاتی کارگران را قرار داد. کارگران باید قاطعانه در مقابل توهمات ناسیونالیستی که یا چاوز و مورالس و امثالهم را "دوست" کارگران ایران معرفی میکنند و یا کارگران را به حمایت از سیاستهای ناسیونالیستی جناحی از سرمایه فرا میخوانند بایستند.

حزب اتحاد کمونیسم کارگری مبارزه قاطع و پیروزی کارگران بولیوی را پیروزی طبقه کارگر در یکی از سنگرهای جهانی اش میداند و صمیمانه این پیروزی را به کارگران و مردم زحمتکش در بولیوی و طبقه کارگر جهانی تبریگ میگوید. اعتراض کوبنده کارگران و استیصال بورژوازی و دولتش در بولیوی منشا افتخار و روحیه مبارزاتی کارگران در کشورهای مختلف خواهد شد.

در عین حال باید تاکید کرد که عقب راندن و به شکست کشاندن بورژوازی در یک سنگر پایان کار نیست. مادام که نظام استثمارگر و سرکوبگر و ننگین سرمایه برجاست، هر دستاورد قهرمانانه طبقه کارگر میتواند بازپس گرفته شود. جنبش کمونیستی کارگری موظف است هر پیروزی را تخته پرشی برای پیشرویهای گسترده تر در خدمت ارتقا حرمت و حقوق و اتحاد طبقه کارگر تبدیل کند. پیروزی نهائی و رهائی از نظام بردگی مزدی تنها با سرنگونی سرمایه داری و برقراری حکومت انقلابی و سوسیالیستی طبقه کارگر ممکن است.

 

مرگ بر جمهوری اسلامی !
آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری !
زنده باد جمهوری سوسیالیستی !

حزب اتحاد کمونیسم کارگری
17 دی 1389 – 7 ژانویه 2010