دست یاری کودکان به ما همیشه دراز بوده!
آنرا رد نکنیم

ایران فراجی

 

چند روز پیش عکسی در اینترنت دیدم که چندان جدید نبود ,عکسی که دو کودک خریداری شده از والدینشان را برای سکس با کودکان به مناقصه گذاشته بودند.
واقعا چطور می توان با این بی دفاع ترین قشر جامعه چنین برخوردی را کرد؟! کودکانی که خود عامل به این دنیا آمدنشان نیستند ,که خود نه اختیاری برای آمدنشان دارند و نه رفتنشان . می گویند " فقریکی از مهمترین دلایل روی آوردن کودکان به تن فروشی است "البته از این که فقر بزرگترین دلیل است,جای هیچ شکی نیست ولی آیا کودکان با میل  خود به تن فروشی روی می آورند؟ یا ما بزرگترها هستیم که این را به آنها تحمیل می کنیم؟ و باز خبری خواندم به این مضمون " صاحبان و امدادگران به کودکان تجاوز کرده اند ". این خبر مربوط به کودکان ساحل عاج است. بعد از جنگ داخلی و بحرانی که پشت سر گذاشتند,لبخند بر لب کودکان بازگشته بود ولی دیری نپاید که این لبخند بر لبان کوچکشان خشکانده شد و بی خبر از اینکه دست ظالمان  دیگری پشت پرده است و منتظر گرفتن حقوق این انسانهای کوچک و بی دفاع ,که نمی توانند از خود (به لحاظ ضعیف بودن جسمی) دفاع کنند. آن هم توسط کسانی که آمده اند از صلح و آرامششان مراقبت کنند.
این گفتگوهای دخترک ١٣ ساله ای به نام مستعار الیزابت که ١٠ صلح بان !! پاکستانی(مردان مسلمان) به او تجاوز کردند.
الیزابت: من را گرفتند,خوابوندنم روی زمین و افتادن روم,خواستم فرار کنم,اما آنها ١٠ نفر بودن و هیچ کاری از من بر نمی آمد.ترسیده بودم و منو همون طور که خونریزی می کردم, اونجا ول کردند.
این کودک به خاطر ترسی که جامعه و والدینش  به او دادند نتوانسته این موضوع رابا کسی درمیان بگذارد.حتی نزدیکترین کسانش(والدین) ,از ترس اینکه  نکند از خانه طرد شود. این موضوع توسط پسرکی که زیر بوته ها پنهان شده و شاهد تجاوز بوده به گوش بزرگان دهکده رسیده و آنها اعتراضاتی را به فرمانده ای نیروهای صلح بان کرده اند ولی بعد از کلی دست به سر شدن,الان ماهها از این اتفاق می گذرد و هیچ اقدام خاصی  صورت نگرفته است.کاملا مشهود است کسی برای دخترک فقیری !! که اینچنین موردظلم قرار گرفته وقت و هزینه نمی گذارد,ولی بانگ حقوق بشر و دفاع از حقوق کودکان گوش دنیا را کر کرده !.
٦٠٠٠ نیروی پاسدار صلح ملل در ساحل عاج مستقر هستند و از این تعداد ,گروهی به کودک آزاری متهم هستند,و متاسفانه طی اطلاعاتی از گزارش سازمان حفاظت از کودکان نشان داده است که امدادگران خیریه هم در آزار کودکان دست داشته اند.اما ظاهرا کسی علاقۀ به ادامۀ دنبال کردن این ادعاها نداشته است, پس می بینیم عملا کسی به این قشر کوچک از جامعه انسانی توجه خاص نشان نمی دهد و کودکان مورد آزار و اذیت,حتی توسط کسانی که به ظاهر خواهان و پاسدار امنیتشان هستند قرار می گیرند.
واقعا این کودکان میتوانند به چه کسی اعتماد کنند و دست یاری به سویش دراز؟!!
الیزابت یک قربانی از هزاران قربانی هر روزه تجاوز به کودکان است. قربانیانی که گاهی صدایی از آنها شنیده می شود ولی بعضا سکوت اختیار می کنند و کسی از آنچه به آنها گذشته خبر ندارد.
چون از لحاظ روانی کودکانی که به آنها تجاوز میشود,می ترسند چنین اتفاقهای را با دیگران در میان بگذارند.چون از این بیم دارند که والدین و بزرگترها آنها را به عنوان مقصر قلمداد کنند و مورد تنبیه قرار بگیرند. این حس غلط را چه کسی جز ما بزرگترها به اشتباه و نا خواسته به آنها منتقل کردیم؟! با رفتار غلط و طرز برخورد اشتباهمان ,با این بی آزارترین وبی دفاع ترین موجودات دنیا.ما باید یاد بگیریم و این را مد نظر داشته باشیم که به کودکان و حقوقشان احترام بگذاریم. باید بدانیم که آنها هم مثل بزرگترها احساس دارند و نباید صرفا آنها را بخاطر کوچک و ضعیف بودن , کم اهمیت دید!   
حتما تا بحال گزارشهای تکان دهندۀ از تجاوز به کودکان شنیده یا دیده اید. بعضی از جوامع از کودکان استفاده سوء می کنند.کشورهای مثل اوکراین,کامبوج,تایلند,کلمبیا و ....(که بیشترشان اسلامیست)که هر ساله هزاران نفر برای سکس به آنجا سفر می کنند.که بر اثر آمار ٣ درصد آنها پدوفیل هستند,ولی هرساله به این آمار افزوده می شود.طبق تحقیقات بعضی از آنها پدوفیل نیستند بلکه تنوع طلبند.(حیف اسم حیوان که روی اینها گذاشت)
فقط از لحاظ جنسی نیست که به کودکان تجاوز می شود بلکه کار اجباری و خشونت فیزیکی نسبت به آنها هم تجاوز محسوب می شود که متأسفانه افزایش چشمگیری داشته و به یکی از اصلی ترین نگرانی های سلامت جهانی بدل شده است, و جای بسی تأسف است که بدانیم با رشد تکنولوژی و فن آوریها در دنیا,آمار تجاوز به کودکان طی دهه گذشته درصد چشمگیری داشته است و ما انسانها باید به خودمان ببالیم که روز به روز با پیشرفت دنیا خوی حیوانی مان نمایان تر می شود.
دختری که در آفریقای جنوبی به دنیا می آید بیشتر از آن که احتمال به مدرسه رفتنش وجود داشته باشد,احتمال دارد که مورد سوءاستفاده جنسی قرار گیرد. معمولا این کودکان از طبقه فقیر جامعه هستند که یا بخاطر فقر مالی یا بی توجهی والدین مورد تجاوز قرار می گیرند.
ولی اشتباه نکنیم فقط در آفریقا و یا دیگر کشورها نیست که کودکان مورد آزار قرار می گیرند, در همین کشور خودمان ایران هم کودکانی هستند که مورد آزارجنسی و فیزیکی قرار می گیرند.کم نشنیده ایم کودکانی را که توسط والدین (فقیر) فروخته شده اند و بعدها سر از دبی و دیگر کشورهای عربی در آورده اند(و عجب که بیشتر متجاوزان از کشورهای اسلامی و مسلمان نشین هستند) و مورد آزار جنسی قرار گرفته اند. اگر توجه کرده باشید تجاوز الیزابت (دخترک ساکن ساحل عاج) هم توسط مردان پاکستانی که مسلمان هستند صورت گرفته است.
کودکانی که نمی توانند در مقابل این همه ظلم که به آنها روا می دارند از خود دفاع کنند ! واقعا این بر حق است؟!
تجاوز می تواند به هر صورتی اعمال شود. به طور مثال همین حجاب اجباری که در کشور خودمان ایران داریم.دخترکانی که به سن ٩ سالگی می رسند بعد از مراسمی که خودشان اسمش را جشن تکلیف گذاشته اند! موظف هستند که مثل یک زن بالغ رفتار کنند(بالغ اسلامی) ,موظف هستند حجاب داشته باشند و دیگر تکالیف اسلامی اعم از نماز و روزه ...... را انجام دهند.
این کودکان کوچکتر از آن هستند که بتوانند بیگانگی با خود وجسم خود را با این لباس غریب توضیح دهند. آنها پیش از آنکه کودکی را پشت سر گذاشته باشند با چوب تکلیف و قانون حجاب آشنا می شوند.با پوشاندن مقنعه,قبل از آن که به طور طبیعی  و از طریق تجربه با جسم و یا جنسیت خود آشنا گردند,آنها را به یک سوژه ای جنسی تبدیل می کنند.هنوز کودکی را پشت سر نگذاشته,از آزادی های دوران کودکی محروم می شوند و به دنیای پر از ممنوعه های زنانه هل داده می شوند.
اینجاست که می بینند فرقی هست میان آنها و جنس مخالفشان و یک علامت سؤال بزرگ در ذهن که چرا این پوشش برای ما اجباری است ؟ شاید بگویید بخاطر هماهنگی  در محیط مدرسه ,ولی چرا هماهنگی فقط باید مختص دختران باشد و پسران آزادانه هر پوششی را که می خواهند می توانند انتخاب کنند؟! و باید توجه داشت این پوشش (مانتو و مقنعه) که باید بلند هم باشد, فرصت تحرک و بازیهای کودکانه را محدود می کند!! پس می بینیم که از همان اوان کودکی این حس تبیعض را در ذهن کودکانمان تزریق می کنند.
کودک به خاطر عدم بلوغ جنسی وروانی خود نیازمند حمایت است و نه اجبار و قانونی که ما بزرگترها برایشان انتخاب و گذاشته ایم.
نکته ای خواندم در رسالۀ خمینی که بعدها فهمیدم ماده ای که در لایحه قانون مجازات اسلامی هم هست,برگرفته شده از گفتار این جنایتکار است. رفتار خشونت آمیز جنسی با کودکان دختر که در بیشتر کشورهای دنیا جرم شناخته شده(ولی چه کسی است که به آن اهمیت بدهد؟!) در این لایحه اصلا جرم شناخته نمی شود و بنابراین لایحه اگر تجاوز ((که شاید از نظر اسلام ازدواج شرعی باشد ولی به هر حال بدون رضایت دختر تجاوز محسوب می شود و من هم اسمش را تجاوز می گذارم)) انجام شود و اگر در نتیجه این تجاوز جنسی مهبل دختر پاره شده و با مجرای ادرار و مدفوع او یکی شد آنوقت ادامه عمل جایزنیست و مرد باید دیه بپردازد. توجه کنید در یک کشور اسلامی این اجازه داده شده که تجاوز را به این حد برسانند و بعد اگر این اتفاق افتاد می توانند تأمل کنند و با پرداخت دیه سر و ته قضایا را هم آورند.پس تکلیف روح آزار دیده آن دختر چه می شود؟!
به این تجاوزها ختنه کردن دختران و پسران را هم  باید افزود که در بیشتر مناطق دنیا و حتی ایران همچنان انجام می شود .چطور میتوان در مورد آیندۀ یک انسان چنین تصمیم بی شرمانه ای گرفت و بدان هم عمل کرد؟! بخصوص دختران که یکی از لذتهای طبیعی را با این خودخواهی از او می گیرند.
فجیع تراز آن اعدام کودکان در کشورمان است که مرتکب خطای شده اند و سالهاست که در زندانها منتظر حکم که همان اعدام است,هستند.در هیچ کشوری من چنین جنایت هولناکی را ندیده ام. چرا منتظر تا اینکه به سن بلوغ برسند؟! اگر زمانی که مرتکب این جرم شده اند از نظر جسمی و عقلی بلوغ کافی را نداشته اند ,پس چرا باید مجازاتی که شامل یک انسان بالغ می شود را متحمل شوند؟!!
این شیادی این رژیم جنایت پیشه است که چنین می کند با ملت و حتی کودکان ما!! و این گناه بزرگی بر گردن ماست که ساکت نشسته ایم و گذاشته ایم به حکم شرع و اسلام هر بلایی که می خواهند بر سر فرزندانمان بیاورند.ما هستیم   که باید برای حمایت از این کودکان دست به دست هم بدهیم و به پا خیزیم و جلوی این همه ستم,زورگویی وبی عدالتی را بگیریم.بیاید با یاری هم ریشۀ این همه نا ملایمتی را بخشکانیم و باز شادی و لبخند را بر لب کوکانمان ببینیم.

 

به امید دنیای آزاد و عاری از هر گونه تبیعض