یادداشت سر دبیر این شماره :آذر ماجدی
تحریم اقتصادی یک سیاست ضد انسانی
رویاهای ارتجاعی قدرت یابی

بنظر میرسد که از هفته آینده تحریم های اقتصادی و نظامی علیه ایران گسترش یابد. بدنبال فعالیت های سیاسی- دیپلماتیک فشرده، دولت آمریکا موفق شد حمایت دولت های روسیه و چین، اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل را از پیش نویس قطعنامه ای که توسط آمریکا تهیه و به این شورا تسلیم شده، جلب کند. این برای آمریکا یک موفقیت بزرگ سیاسی محسوب میشود. با تصویب این قطعنامه موقعیت آمریکا بعنوان ابر قدرت جهانی تحکیم و تثبیت میشود.
این پیش نویس دامنه تحریم های اقتصادی و نظامی علیه ایران را گسترش میدهد. پس از جلب حمایت روسیه و چین، آمریکا نسبت به توافقات ضمنی که میان دول برزیل و ترکیه با رژیم اسلامی بر سر مبادله سوخت اتمی انجام گرفته بود، برخورد سرد و بی تفاوتی نشان داد. در شرایطی که رژیم اسلامی با هیاهوی بسیار از "توافق تاریخی تهران" صحبت کرد و چرخش 180 درجه ای خود نسبت به مبادله سوخت اتمی را بعنوان یک پیروزی معرفی کرد، آمریکا اعلام کرد که این توافق کافی نیست و به رژیم اسلامی اعتماد نمی کند. اکنون دولت آمریکا در تلاش جلب توافق دولت لبنان، یکی از اعضای غیردائم شورای امنیت، نسبت به پیش نویس فوق است.
این پیش نویس و تحریم های احتمالی آتی عکس العمل های مختلفی را از جانب اپوزیسیون رژیم اسلامی برانگیخته است. جنبش ناسیونالیسم پرو غرب بطور علنی از این تحریم ها استقبال کرده است. رهبران این جنبش با این استدلال که گزینه تحریم بهتر از حمله نظامی است از این پیش نویس حمایت کرده اند. بعضی نیروهای چپ بطور تلویحی شادی خود را از گسترش تحریم بیان کرده اند. برخی نیروهای ملی – اسلامی در هراس از تضعیف کامل بنیان های رژیم اسلامی مخالفت خود را با تحریم ها ابراز داشته اند.
مساله اینجاست که نزد این جریانات تاثیرات مخرب و مشقت بار تحریم های اقتصادی بر مردم یا یک مساله ثانویه محسوب میشود و یا اصلا موضوعیت پیدا نمی کند. نقطه عزیمت تمام این نیروها تضعیف رژیم اسلامی است. نقطه اصلی تمرکز آنها تاثیر تحریم بر ثبات رژیم و نه تاثیرات آن بر وضعیت مردم است. واقعیت امر اینست که علیرغم هر تاثیر منفی بر رژیم اسلامی و تشدید تناقضات یا بی ثباتی آن، این مردم هستند که اولین قربانیان تحریم های اقتصادی خواهند بود و از این رو اعمال تحریم اقتصادی عملی کاملا ضد انسانی است.
ناسیونالیسم پرو غرب، مدافعین رژیم سابق و نظام سرمایه داری بازار آزاد پرو غرب، برای قدرت یابی همواره چشم به غرب و بازی ها و معادلات بین المللی دوخته اند. "عمو سام" و "سیا" دو یار قدیمی آنها در تحقق رویای قدرت اند. بدون دخالت غرب آنها برای خود هیچ شانسی متصور نیستند. از این رو است که بدنبال خیزش عظیم مردم علیه رژیم در یک سال گذشته، در شرایطی که دستیابی به قدرت را برای خود نامحمتل می دیدند، با "شجاعت" بی نظیری اعلام کردند که "گزینه حفظ نظام یک گزینه است." و اکنون با تحرک آمریکا و غرب، نوری در انتهای تونل دیده اند و با شادی از گسترش تحریم ها استقبال می کنند. برای توجیه حمایت خود نیز به این استدلال پوچ متوسل شده اند که "تحریم بهتر از گزینه نظامی است." گویی مردم باید میان تحریم و حمله نظامی یکی را انتخاب کنند، پس تحریم بعنوان گزینه کم خطر تر مطلوب قلمداد میشود. چه کسی حکم داده است که باید یکی از این دو خطر بالای سر مردم گرفته شود. پاسخ ما نه به هر دو گزینه است. "نه تحریم، نه حمله نظامی، مرگ بر جمهوری اسلامی" پاسخ مردم است. تلاش کمونیسم کارگری، نیروهای آزادیخواه، برابری طلب و انسان دوست در سطح بین المللی مقابله با هر دوی این گزینه ها است.
بعلاوه، تاریخ اخیر نشان داده است که بصرف اعمال تحریم، خطر حمله نظامی منتفی نمیشود. مورد عراق یکی از تراژیک ترین رویدادهای قرن بیست است که توسط تروریسم دولتی آمریکا طرح ریزی و رهبری شد. بیش از ده سال تحریم اقتصادی مردم عراق را با فقر و فلاکت بی سابقه روبرو کرد. بیش از یک میلیون نفر در نتیجه تحریم جان باختند. ضعیف ترین بخش جامعه، کودکان، سالمندان و کارگران و زحمتکشان قربانیان این "سلاح کشتار دستجمعی" بودند که توسط دولت های غربی بر سر مردم عراق فرود آمد. در اثر این تحریم ها دولت عراق نه تنها تضعیف نشد، بلکه فشار و سرکوب شدید تری را بر مردم و جامعه تحمیل کرد. بالاخره، پس از آنکه شکست سیاست تحریم در تضعیف دولت عراق کاملا عیان شد، حمله وحشیانه نظامی به عراق در دستور قرار گرفت که در نتیجه آن شیرازه های یک جامعه کاملا از هم دریده شد و در یک کابوس سیاه و خونین فرو رفت.
علاوه بر جریانات ارتجاعی ناسیونالیست پرو غرب، جریانات چپی نیز هستند که بمنظور تضعیف رژیم اسلامی به هر سیاست و تاکتیکی آویزان میشوند. زیگزاگ و معلق زدن های سیاسی، اتخاذ سیاست های ضد و نقیض، سازشکاری و مماشات با جریانات ارتجاعی با هدف تضعیف رژیم اسلامی به خصلت ذاتی شان بدل شده است. اینها با حرکت از این تصور بیمارگونه که تحریم و تشدید فشار اقتصادی، فقر و مشقت باعث "انقلاب" و قیام مردم علیه رژیم میشود از سیاست تحریم اقتصادی بعضا به صراحت و بعضا بطور تلویحی حمایت می کنند. این بازی های سیاسی هیچ ربطی به کمونیسم کارگری ندارد. از یک اپورتونیسم پراگماتیستی نشات میگیرد و ضد انسانی است.
سیاست انسانی و کمونیستی کارگری نه به تحریم اقتصادی و حمله نظامی است. تلاش برای سازماندهی یک انقلاب کارگری برای سرنگونی رژیم اسلامی و برقراری یک جامعه سوسیالیستی که خواست های واقعی و پایه ای مردم، آزادی، برابری و رفاه را تامین میکند، سیاست اصولی و انقلابی حزب اتحاد کمونیسم کارگری است. در این جهت حزب بر سیاست بستن سفارت های رژیم اسلامی، منجمد کردن حساب های بانکی سران و کار بدستان رژیم و تلاش برای محاکمه کلیه سران رژیم بجرم جنایت علیه بشریت در سطح بین المللی تلاش میکند.