کمونیسم کارگری و "مانیفست جوانان غزه برای تغییر وضع موجود"
علی جوادی

اخیرا مانیفستی از جانب گروهی از جوانان غزه منتشر شده است که توجه بسیاری را برانگیخته است. این بیانیه بسیار گویاست. گویای درد و رنج مردم زخم خورده فلسطین، گویای فریاد و اعتراض به این وضع فلاکت زده و سیاه است.
"گند بزنند حماس را. گند بزنند اسرائیل را. گند بزنند الفتح را. گند بزنند سازمان ملل را. گند بزنند آژانس امداد و کار سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی ( (UNRWA را. گند بزنند آمریکا را! ما جوانان غزه از اسرائیل، حماس، اشغال، تجاوز به حقوق بشر و بی تفاوتی جامعه بین المللی حالمان به هم می خورد!"
این بیانیه"نه" به وضع موجود است. نه به اشغالگری و تجاوز همه جانبه دولت اسرائیل. نه به ارتجاع اسلامی و حماس و ناسیونالیسم مرتجع الفتح. نه به سازمان ملل و نهادهای آن٬ نه به دولتهایی که به تماشای درد و رنج این مردم بخت برگشته نشسته اند. نه به فقر و فلاکت. نه به محرومیت و بی آیندگی٬ نه به ذلت و بی حقوقی و خواری!
این بیانیه اعتراض است. بیانیه تسلیم نیست. اعتراض به وضعیتی که این مردم و جوانان اسیر آن گشته اند بدون آنکه خود در ایجاد این وضعیت کوچکترین نقش و دخالتی داشته باشند. زندانیان و قربانیانی هستند که هر روز تحت تعقیب اند٬ زندگیشان به گروگان گرفته شده است. غذای روزمره شان تحریم شده است. رفت و آمدشان تحت کنترل پلیسی است. اسیر تجاوزگری و ناسیونالیسم و ارتجاع اسلامی و سرمایه اند. این بیانیه اعتراض "برای تغییر وضع موجود" است.
این بیانیه مطالبات است. جوانانی که آزادی میخواهند٬ جوانانی که برابری و رفاه میخواهند. جوانانی که صلح میخواهند از جنگ و تجاوزگری بیزارند. جوانانی که سهم خود را از زندگی و شادی و رفاه میخواهند.
و آنچه در این بیانیه آمده است گویای وضعیت و حال جوانان در ایران نیز هست. هر چند که جغرافیا متفاوت است. هر چند که شرایط بعضا متفاوت است. اما درد مشترک است. معضلات کم و بیش یکسان است. و مهمتر پاسخ عموما یکی است.  
اما سئوال محوری این است که کدام جنبش اجتماعی میتواند به این آرمان جوانان چه در غزه و چه در ایران پاسخ گوید؟ کدام آرمان و افق اجتماعی میتواند به این معضلات پاسخ گوید؟ کدام جنبش اجتماعی کلید حل این معمای جوانان را در دست دارد؟
بیانیه این جوانان به بخشی از مساله پاسخ داده است. این جوانان دنبال حماس و الفتح و آمریکا و دولتهای متحدشان نیستند. به دنبال آلترناتیو دیگری هستند. اسرائیل و ناسیونالیسم فلسطین و سازمانهای رنگارنگش٬ ارتجاع اسلامی و جریانات متفاوت حماس و جهاد اسلامی جملگی بخشی از معضل و صورت مساله اند. جریانات پرو غربی هم که اصولا نه درد این مردم را به رسمیت میشناسند و نه راه حلی برای یک زندگی آزاد و برابر و مرفه دارند. تنها و تنها یک آلترناتیو میتواند به این معضل پاسخ گوید. تنها و تنها جنبش کمونیسم کارگری٬ کمونیسم طبقه کارگر٬ جنبش طبقه کارگر برای استقرار یک جامعه آزاد و کمونیستی میتواند سرنخی برای معضلات و معمای این جوانان بدست دهد.
تنها جنبشی که سوسیالیسم و انترناسیونالیسم و انسانگرایی از خصوصیات پایه ای آن است میتواند درمانی بر این زخم دیرین و درد مردم فلسطین باشد. جنبشهایی که استثمار انسان از انسان پایه و اساس شان است٬ جنبشهایی که تقسیم جامعه به طبقات و اقوام و ملیت و نژاد مبنای هویت آنها است٬ جنبشهایی که هدفشان حقنه کردن ارتجاع مذهبی به جامعه و مردم است٬ خود صورت مساله اند. خود مسبب این وضعیت اند.  
سئوالی اگر هست این است که آیا این جوانان قادر خواهند شد راه خود برای آزادی و برابری و رفاه را در شرایط سخت و تاریکی که قرار گرفته اند پیدا کنند؟ ما به نمایندگی از جنبش کمونیسم کارگری در ایران در این راه پیشقدم خواهیم شد.
مانیفست جوانان غزه برای تغییر وضع موجود
گند بزنند حماس را. گند بزنند اسرائیل را. گند بزنند الفتح را. گند بزنند سازمان ملل را. گند بزنند آژانس امداد و کار سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی ((UNRWA را. گند بزنند آمریکا را! ما جوانان غزه از اسرائیل، حماس، اشغال، تجاوز به حقوق بشر و بی تفاوتی جامعه بین المللی حالمان به هم می خورد!
ما می خواهیم فریاد بکشیم و همچون F16 های اسرائیل که دیوار صوتی را می شکنند این دیوار سکوت و بی عدالتی و بی تفاوتی را بشکنیم؛ فریادی با تمام قدرت نهفته در جان هایمان برای رهایی از این سرخوردگی عمیق که به علت زندگی در این وضعیت جهنمی جسم و جان ما را تحلیل می برد...
ما از این که گرفتار این مبارزه سیاسی شده ایم، بیزاریم؛ بیزاریم از شب های تاریک و قیرگون و هواپیماهایی که بر فراز خانه هایمان چرخ می زنند؛ بیزاریم از کشتار کشاورزان بی گناهی که در منطقه بی طرف مورد اصابت گلوله قرار می گیرند زیرا می خواهند از زمین هایشان مراقبت کنند؛ بیزاریم از آدم های ریشو که با تفنگ هایشان در خیابان ها گشت می زنند، از قدرت شان سوءاستفاده می کنند و جوانانی را که برای اهداف مورد اعتقادشان تظاهرات می کنند، کتک می زنند و یا به زندان می اندازند؛ بیزاریم از دیوار شرم آوری که ما را از سایر قسمت های کشورمان جدا کرده و ما را در در قطعه زمینی بس کوچک حبس کرده است؛ بیزاریم از این که ما را تروریست ها و خشک مغزان کوته بینی بنامند که در جیب هایمان مواد منفجره و در چشم هایمان شرارت نهفته است؛ بیزاریم از بی تفاوتی جامعه بین المللی نسبت به وضعیت ما، از به اصطلاح کارشناسانی که نگرانی ها را بیان می کنند و قطع نامه صادر می کنند اما از عملی کردن هر آنچه که مورد توافق شان است می هراسند؛ ما از این زندگی گند و کثافت، از زندانی شدن توسط اسرائیل، از کتک خوردن توسط حماس و از نادیده گرفته شدن کامل توسط سایر قسمت های جهان بیزاریم.
انقلابی در درون ما در حال رشد و نشو و نماست، نارضایتی و سرخوردگی عظیمی که ما را نابود می کند مگر آن که راهی برای هدایت این انرژی عظیم به سوی چیزی پیدا کنیم که بتواند وضع موجود را به چالش بکشد و نوعی امید در دل های ما بدمد.
ما به زحمت حمله اخیر اسرائیل به غزه را تاب آوردیم، حمله ای که طی آن اسرائیل ما را سخت درهم کوبید و خرد و خمیر کرد و هزاران خانه و زندگی و آرزو را نابود نمود. در جریان این جنگ، ما به این احساس خطاناپذیر رسیدیم که اسرائیل می خواهد ما را از صفحه گیتی محو کند. در سال های اخیر، حماس هر کاری خواسته است کرده تا بتواند اندیشه ها، رقتار و انتظارهای ما را کنترل کند. ما اینجا در غزه نگران آنیم که به زندان بیفتیم، بازجویی شویم، کتک بخوریم، شکنجه شویم، بمب بر سرمان بریزد و کشته شویم. ما می ترسیم زندگی کنیم، زیرا برای هر قدمی که در هر مورد برمی داریم باید کلی فکر کنیم که نکند برایمان عواقب ناگواری داشته باشد. همه با محدودیت روبه روییم. نمی توانیم آن طور که می خواهیم عمل کنیم، آن طور که می خواهیم حرف بزنیم، نمی توانیم کاری را که دوست داریم بکنیم، گاه حتی نمی توانیم آن طور که می خواهیم فکر کنیم زیرا اشغال سرزمین با چنان شدتی ما را در چنگال خود فشرده که مغزها و قلب هایمان را به درد آورده و ما را واداشته که خود را به دریای اشک حرمان و خشم بسپاریم!
دیگر بس است! بس است درد، بس است اشک، بس است رنج، بس است کنترل، محدودیت، توجیه های ناموجه، ترور، شکنجه، بهانه، بمباران، شب های بی خوابی، غیرنظامیان مرده، خاطرات سیاه، آینده یاس آور، حال دردناک، سیاست آشفته، سیاستمداران خشک مغز، مزخرفات مذهبی، بس است زندان! ما می گوییم بس کنید! این آینده ای نیست که ما می خواهیم! ما سه چیز می خواهیم. می خواهیم آزاد باشیم. می خواهیم زندگی بهنجار داشته باشیم. می خواهیم در صلح زندگی کنیم. آیا مطالبه این ها چیز زیادی است؟»